صفحه محصول - نقش جمهوری اسلامی ایران در بحران سوریه

نقش جمهوری اسلامی ایران در بحران سوریه (docx) 43 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 43 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشکده حقوق و علوم سیاسی رشته مطالعات منطقه ای( گرایش خاورمیانه و شمال آفریقا ) عنوان: نگارش: سید علی نجات تقدیم به او که شوق دانستن را در وجودم نهاد و تقدیم به کسانی که عاشقانه روشنی وجودشان، چراغ هدایتم شد پدر، مادر و خانواده ام. تقدیر و تشکر خدای من! با نعمتت مرا آغاز کردی، بیش از آنکه چیزی به یاد آمدنی باشم. ستایش یگانه ای را که حضورش، همواره روح پویایی را در زندگانی ام می دمد و آوای هلهه در ستارگان را نوید می دهد. نقش جمهوری اسلامی ایران در بحران سوریه 5-1- مقدمه علاوه بر کشورهای روسیه و چین، در سطح منطقه ای، جمهوری اسلامی ایران همواره در برابر کشورهای غربی و متحدان منطقه ای آنها ایستاده و خواهان یک راه حل دیپلماتیک برای بحران سوریه می باشد. ایران به عنوان مهمترین حامی منطقه ای دولت و ثبات در سوریه ملاحظات مختلفی را در سیاست خود در قبال سوریه مد نظر دارد که یکی از مهمترین آنها موضوع اسرائیل و محور مقاومت است. در واقع می توان بحران سوریه را رقابت و نزاع میان گروه مقاومت و محافظه کار در منطقه دانست. سوریه برای جناح محافظه کار و به خصوص اسرائیل به نوعی مشت ایران محسوب می شود. در همین راستا بازیگران مذکور، می کوشند با برداشتن بشار اسد از رأس قدرت در این کشور ضمن کوتاه کردن دست ایران، تضعیف و تحت فشار قرار دادن حزب الله و مقاومت، امنیت خود را تضمین کنند. ایران نیز برای پیش گیری از این اتفاق به حمایت از برقراری آرامش در سوریه، اسد و نظام وی می پردازد. از سوی دیگر بحث نفوذ و قدرت ایران در منطقه و رقابت با کشورهای عربستان و ترکیه از دیگر دلایل حمایت ایران از نظام سوریه است، ایران بر حفظ و برقراری آرامش در سوریه پافشاری می کند تا ضمن ایستادگی در برابر اعراب از شیعیان سوریه نیز حمایت نماید، که کلیت خود این مسأله، یعنی بحث شیعه و سنی از دیگر دلایلی است که ایران را در پشت بشار اسد قرار می دهد. علاوه بر این، محدود کردن نفوذ آمریکا و به طور کلی غرب در منطقه و جلوگیری از روی کار آمدن دولت تحت نفوذ آنان در کشوری که متحد ایران است، یکی از مهمترین دغدغه های ایران در مورد سوریه است به همین دلیل است که این کشور هرگونه انتقال قدرت در سوریه را تنها در صورتی می پذیرد که خود در آن نقش داشته و آینده ی حضورش در این کشور را تضمین نماید. 5-2- روابط ایران و سوریه پیش از آنکه موضع ایران را در قبال بحران اخیر سوریه (اعتراضات 2011) مورد بررسی قرار دهیم، لازم است پیش درآمدی از روابط ایران وسوریه در دوران معاصر بیان شود. مناسبات میان دمشق و تهران به دنبال استقلال سوریه در سال 1946 برقرار گردید. روابط دو کشور در نیمه دوم دهه 1940 و نیمه اول دهه 1950 به دلیل طبیعت متفاوت رژیم جمهوری سوریه و نظام پادشاهی ایران در سطح پایین قرار داشت، اما در آن اثری از خصومت و تشنج دیده نمی شود. در مجموع می توان گفت در طی دوره پیش از انقلاب اسلامی، روابط سردی میان ایران وسوریه برقرار بود. تفاوت نظام های سیاسی و جهت گیری خارجی متفاوت، مهمترین علل سردی روابط دو کشور تا قبل از انقلاب اسلامی بوده است. در واقع در حالی که حکومت ایران سلطنتی و وابسته به غرب بود و رژیم صهیونیستی را نیز به رسمیت می شناخت، دولت سوریه کاملاً در مقابل ایران قرار داشت. این کشور دارای نظام جمهوری پارلمانی بوده و به بلوک شرق نزدیک تر بود. علاوه بر این سوریه، رژیم صهیونیستی را دشمن اصلی خود تلقی می کرد (نیاکوئی، 1391: 162). به هر حال روابط ایران و سوریه پس از انقلاب اسلامی ایران به تدریج توسعه یافت و دو کشور عملا به هم پیمانان راهبردی مبدل شده اند. در اواخر دهه هفتاد میلادی دو حادثه، تغییری ژرف در نقشه ائتلاف‌های منطقه‌ای و رویکرد کشورهای خاورمیانه ایجاد کرد. نخستین اتفاق، شکست جبهه مشترک عربی در جنگ با اسرائیل و خروج مصر از این جبهه بود و دومین رخداد، انقلاب اسلامی در ایران و سقوط شاه به عنوان متحد اصلی آمریکا و اسرائیل در منطقه بود. از زمان تأسیس جمهوری اسلامی، با قطع رابطه ایران با اسرائيل و مصر، مناسبات تهران و دمشق کیفیتی کاملأ متفاوت یافت و هر سال عمیق‌تر می شد. رهبران جمهوری اسلامی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، روابط تهران و تل‌آویو را قطع کردند و مصر را نیز به خاطر امضای پیمان کمپ دیوید مشمول این قطع رابطه قرار دادند. این رخداد، پایه‌های ارتباط ایران و سوریه در دهه‌های بعد را تقویت کرد. علاوه بر آن، اختلافات زیادی که میان دو حزب بعث حاکم بر عراق و سوریه وجود داشت، با شروع جنگ عراق و ایران در سال ۱۹۸۰ باعث استحکام بیش‌تر ارتباط و هم‌پیمانی استراتژیک میان ایران و سوریه شد. رهبران سوریه که متحد استراتژیک خود، مصر را از دست داده و از دخالت‌های حزب بعث عراق در امور داخلی خود به تنگ آمده بودند، در این جنگ از ایران در برابر عراق حمایت کردند و این در شرایطی بود که تمامی کشورهای عربی با حداکثر توان خود به حمایت از عراق پرداخته بودند (طاهایی،1388: 134). بنابراین سوریه تنها کشور عربی منطقه خاورمیانه بود که در طول سال های ابتدایی انقلاب اسلامی، در کنار ایران قرار گرفت و در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق به صراحت از تهران حمایت کرد. سوریه همچنین با بستن لوله هایی که نفت شمال عراق را به ساحل شرقی دریای مدیترانه می رساند، ضربۀ بزرگی به اقتصاد عراق وارد کرد؛ این کشور بارها مانع اجماع کشورهای عضو اتحادیه عرب بر علیه ایران در جنگ تحمیلی شد که از جمله می توان به اقدام این کشور در تحریم اجلاس سران کشورهای عرب در سال 1982 اشاره کرد. گذشته از اینها سوریه در اوج تحریم تسلیحاتی ایران، توانست سلاح های پیشرفته دفاعی را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دهد. سوریه همچنین باعث تعمیق روابط ایران با لبنان شد( کتاب سبز سوریه، 1387: 226). از سال 2003و با اشغال عراق توسط امریکا، سوریه و ایران قراردادهایشان را افزایش و تقویت کردهاند و تلاش نمودند تا سیاستهایشان را در جهت برآورده کردن و رویارویی با چالش جدید همگام سازند. تبادلات بین دو کشور سطح بالایی افزایش یافت. در جولای سال 2004، بشار اسد رئیس جمهور سوریه برای بار سوم به ایران سفر کرد(Goodarzi,2006: 289). بنابراین سوریه بلافاصله به تنها متحد عربی ایران در منطقه تبدیل شد. اهمیت روابط دو کشور به گونه ای بوده که رهبر انقلاب در ملاقاتی که با بشار اسد در سال 1385 داشتند ایران و سوریه را عمق استراتژیک یکدیگر نامیده و تاکید فرمودند که این روابط از دیرینه ترین و ممتایزترین روابط کشورهای منطقه است(کتاب سبز سوریه، 1387: 228). یکی از موضوعات تبلیغاتی رسانه ها و دولت های خارجی، در مورد روابط ایران و سوریه بر روی بهره برداری ایران از این روابط تأکید می کنند. حتی برخی منابع غربی، سوریه را عمق استراتژیک ایران می دانند، به نحوی که خروج سوریه از لبنان را به معنای تضعیف نقش ایران در لبنان ارزیابی کردند(طاهایی،1388: 134). اما رابطه سوریه با ایران برای این کشور نیز مزایای اقتصادی و سیاسی مهمی داشته است که از آن جمله می توان به افزایش نقش و جایگاه منطقه ای سوریه و همچنین نقش میانجیگرانه ایران در قبال بحران روابط ترکیه با سوریه اشاره کرد. تهران در طول سه دهه گذشته همواره به سوریه کمک های مادی و معنوی کرده است. همکاری های سیاسی، نظامی و امنیتی تهران و دمشق نیز از همین نقطه آغاز شده است. در خصوص روابط ایران و سوریه همچنین باید به نقش لجستیکی و پر اهمیت سوریه برای حزب الله لبنان و حماس که از متحدان سیاسی ایران هستند نیز اشاره کرد. حزب‌الله به عنوان سلاح استراتژیک جمهوری اسلامی به شمار می آید، بنابراین از آنجا که سوریه یکی از مهم‌ترین پل‌های ارتباطی میان ایران و حزب‌الله است و تغییر حکومت در سوریه به معنای قطع این پل ارتباطی است، لذا اهمیت بقای حکومت بشار اسد برای حفظ هر چه بهتر این ارتباط از اهمیت فراوانی برای جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. به عقیده کارشناسان، از آنجایی که سوریه در طول سال های گذشته، «پل ارتباطی» ایران با حزب الله لبنان و جنبش های حماس و جهاد اسلامی فلسطین بوده، دمشق اهمیت بیشتری برای رهبران تهران پیدا کرده است. بلندیهای جولان سوریه از سال 1967 میلادی و جنگ های شش روزه اعراب و اسرائیل دراختیار تل آویو قرار دارد و همین موضوع باعث شده که ایران، سوریه را قسمتی از «خط مقاومت» در برابر رژیم صهیونیستی به شمار آورده و همکاری های خود را با آن افزایش دهد. روابط ایران و سوریه در 30 سال گذشته روابطی مستحکم و رو به رشد بوده است. مناسبات 30 سال گذشتۀ جمهوری اسلامی ایران و سوریه حکایت از رشد عمیق روابط سیاسی و امنیتی دو کشور مذکور دارد. تحولات منطقه ای و بین المللی، ویژگی رهبران دو کشور، دشمنان و دوستان مشترک منطقه ای و نیازهای داخلی دو کشور، موجبات نزدیکی هر چه بیشتر مناسبات ایران و سوریه را پدید آورده است. اما جدا از تحولات و بحران های منطقه ای و وجود دشمنان مشترک که بطور سلبی دو کشور ایران و سوریه را به هم نزدیک کرده است که از آن جمله می توان به مناسبات اقتصادی - تجاری، مناسبات فرهنگی - اجتماعی، مناسبات سیاسی – امنیتی اشاره کرد (ایزدی، جهانبخش و اکبری، 1389: 29). روابط اقتصادی ایران و سوریه در دو دهۀ اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار پایین تر از حد انتظار بود، اما طی چند سال اخیر همکاری اقتصادی – تجاری با چشم اندازی فراگیر، روابط سیاسی ایران و سوریه را غنای بیشتری بخشیده است و دولتمردان دو کشور را بر آن داشته است که تداوم و پیشبرد روابط اقتصادی را هم پای مناسبات سیاسی را در سر لوحه ی کاری خود قرار دهند (کتاب سبز سوریه، 1387: 229). از جهت فرهنگی – اجتماعی، اشتراکات ایران و سوریه بیش از تفاوت های آنهاست. در واقع جدا از اختلافات ایدئولوژیک حکومتی میان دو کشور – نظام سیاسی ملی گرا با گرایش های سوسیالیستی سکولار در سوریه و نظام اسلام گرا و حکومت دینی در ایران، دو کشور با توجه به مسلمان بودن و روابط و پیشینه تاریخی با هویت های مذهبی در ابعاد تاریخی، مذهبی و فرهنگی دارای تعلقات و گرایش هایی نسبت به هم می باشند (همان: 40). از لحاظ سیاسی و امنیتی، سوریه عالی ترین سطح روابط یک کشور عربی با ایران را دارد و روابط تهران با هیچ یک از پایتخت های عربی به اندازه روابط تهران – دمشق دارای پشتوانه واهمیت نیست. با شروع بحران، روابط نظامی و امنیتی سوریه و ایران بیشتر شده است. سپاه پاسداران ایران، که مهم‌ترین و قدرتمندترین حامی حزب الله در ایران محسوب می‌شود، حمایت خود از حکومت بشار اسد را افزایش داد، آن‌ها نیروهای نظامی و امنیتی کلیدی سوریه را آموزش دادند و به این کشور کمک کردند تا توانایی نظامی خود را گسترش دهد. 5-3- اهمیت نقش ایران در بحران سوریه جمهوری اسلامی ایران یکی از بازیگران مهم حاضر در بحران سوریه و بزرگ‌ترین حامی سوریه در منطقه به شمار می‌رود. روابط تهران با دمشق به لحاظ تاریخی بر پایه‌ی منافع مشترک استراتژیک استوار است، در قاموس سیاست بین الملل این اصل حاکم است که دوست دشمن من، دشمن من است. آمریکا دوست دشمن مشترک ایران و سوریه (یعنی اسرائیل) به شمار می رود. بنابراین یکی از عمده ترین اهداف ایران و سوریه، کاستن از قدرت آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه می‌ باشد. هر دو کشور نیز به منظور ایجاد توازن در روابط با کشورهای عرب متخاصم، روی یکدیگر تکیه می‌کنند. ایران به عنوان یکی از قدرت های بزرگ منطقه تلاش می کند کشورهای دیگر را وادار کند تا این کشور را به عنوان یکی از تصمیم سازان آینده منطقه – به ویژه در مورد سوریه - به رسمیت بشناسند و این همان چیزی است که آمریکا و اسرائیل نمی پسندند(والرشتاین، 2012). در حال حاضر ایران قدرتمندترین حامی سوریه در منطقه است و به جرأت می‌توان گفت تا بدین‌جا حمایت‌های ایران از سوریه موجب شده است دولت بشار اسد بتواند در برابر فشارهای همه‌جانبه غرب و بسیاری از کشورهای عربی و همچنین ترکیه مقاومت کند. در مورد اهمیت نقش ایران در حل بحران سوریه،«گری سیک»، دیپلمات سابق آمریکا در ایران، در یاداشتی با عنوان «صلح خاورمیانه با گفت وگو با ایران آغاز می شود» بیان کرد: ایران به دنبال سر و سامان دادن به راهبردی برای خروج از بحران در سوریه است؛ اما عربستان سعودی و قطر سلاح و پول در اختیار معارضان سوری قرار می دهند و تنها هدف آنها شکستن اتحاد تهران – دمشق است. همچنین، «رایان کروکر»، دیپلمات کارآزمودۀ آمریکایی و سفیر سابق این کشور در عراق و سوریه، در گفت وگو با «المانیتور»، با تشریح نقش ایران در منطقه پیشنهاد کرده، بهتر است آمریکا برای حل بحران سوریه با ایران مذاکراتی دو جانبه انجام دهد(دیده بان،1391: 39). ایران در بحران سوریه دارای نقش گسترده ای می باشد؛ بازیگری ایران درصحنه نزاع داخلی سوریه، مؤثر و عاملی مهم در کنار دیگر بازیگران حامی نظام، که حمایت آن ها باعث شده است؛ نظام سوریه همچنان سر کار باشد. مقامات ایرانی از این مسأله به خوبی آگاهند که علاوه بر نظام سوریه ایران نیز هدف بعدی می باشد، علاوه بر آن سقوط بشار اسد و نظام وی یک شکست استراتژیکی برای تهران محسوب می شود. این امر خود کاهش نفوذ ایران در منطقه را در پی خواهد داشت (مرسي، 2013). سوریه علاوه بر اهمیت راهبردی به‌ دلیل جایگاهش در جبهه مقاومت و ارتباط و اتحاد با جمهوری اسلامی در محاسبات منطقه‌ای و جهانی، اهمیت مضاعف پیدا کرده است. جمهوری اسلامی ایران، سوریه را به عنوان عمق استراتژیک خود تعریف می کند و حفظ وضع موجود در سوریه و یا پایان دادن به بحران آن با تثبیت حکومت بشار اسد، برای ایران اهمیت به‌ سزایی دارد. با توجه به موارد فوق، ایران در قبال بحران سیاسی اخیر سوریه، قاطعانه از حکومت اسد حمایت کرده است. باید توجه داشت که چشم انداز سقوط دولت اسد برای جمهوری اسلامی ایران نگران کننده می باشد و عملا سقوط دولت اسد، انزوای ایران در منطقه را افزایش می دهد، زیرا هر حکومتی که پس از اسد در سوریه به قدرت برسد، کمتر از این رژیم میل به همکاری با ایران خواهد داشت ( نیاکوئی، 1391: 163). 5-4- رویکرد ایران در قبال بحران سوریه موج انقلاب ها در کشورهای عربی تأثیر قابل توجهی بر موقعیت و منافع راهبردی منطقه ای ایران خواهد داشت. مهمترین آن ها رسیدن این امواج به هم متحد منطقه ای خود یعنی سوریه و در رأس آن رئیس جمهور آن بشار اسد می باشد. از همان آغاز ناآرامی، حمایت ایران از نظام سوریه آشکار بود. در مورد حمایت ایران از نظام سوریه، مخالفین ایران مدعی‌اند که ایران در مورد سوریه برخلاف سیاست خارجی خود که از جمله مبارزه با مستکبرین و یاری مستضعفین می باشد رفتار کرده است. به این معنی که سیاست خارجی آن در قبال مسأله سوریه بر خلاف انقلاب های عربی و بحرین که از مردم پشتیبانی می کرد؛ در سوریه از رژیم بشار اسد حمایت می کند و به جای توجه به اصول سیاست خارجی تابع منافع ملی و استراتژیک خود در منطقه بوده است(ناجی، 2013). جمهوری اسلامی ایران، در پاسخ به انتقادات فوق به این نکته اشاره می‌کند که در سوریه برخلاف بحرين که اکثريت مردم با رژيم آن کشور مخالفند و فقط اقليتي ضعيف حامي دولت‌ می‌باشند؛ موضوع کاملاً عکس می باشد و اکثريت مردم از دولت سوریه پشتیبانی می‌نمایند و مخالفین را اقليتي از گروه‌هايي مانند القاعده و اخوان‌المسلمين، با گرايش‌های سلفي تشکیل می‌دهند که در شهرهاي مرزي مستقر بوده و از حمایت مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی قدرت‌های خارجی برخوردار می‌باشند. از لحاظ ژئوپلیتیک نیز به این نکته اشاره می‌شود که اینک عمق استراتژيک ايران گسترش يافته و در غرب تا سواحل دریای مدیترانه امتداد یافته است. بنابر‌اين، مرزهاي لبنان و سوريه به عنوان خط مقدم منطقه نفوذ ایران تلقي مي‌شود. تام دانیلون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دسامبر ٢٠١١، صریحاْ اعلام نمود که: «پایان رژیم اسد موجب بزرگ‌ترین عقب نشینی ایران در منطقه و برهم خوردن توازن قوای راهبردی و تغییر آن در منطقه علیه ایران خواهد بود».(محمدی، 1391: 22) به این ترتیب، ترکیه، عربستان سعودی و قطر به عنوان حامیان منطقه ای مخالفان و مشخصاً جبهه موسوم به «ارتش آزاد سوریه» اصلی ترین و شناخته شده ترین تشکل مخالف بشار اسد سعی در تشدید بحران، فشار بر اسد با هدف کناره گیری یا سرنگونی وی دارند. از عمده ترین انگیزه های مشترک جبهه قدرت های منطقه ای مخالفان اسد می توان به سیاست مهار ایران و همچنین جلوگیری از قدرت روز افزون محور مقاومت با نقش آفرینی ایران، سوریه وحزب الله لبنان اشاره نمود(برزگر،1392: 182). در حال حاضر همه فشارها براي شکستن این پل ارتباطی، یعنی سوریه اعمال می‌شود و آنچه در پشت پرده در جریان است، در حقیقت به علت روابط نزدیک سوریه با ایران بوده و هدف از سرنگونی رژیم کنونی در آن کشور نیز با امید به منزوی ساختن ایران صورت می‌پذیرد. از ابتداي شکل گیری بحران در سوریه، جمهوري اسلامي ایران، ضمن حمایت از خواسته‌های مردم ، تأكيد بر انجام اصلاحات و لزوم حفظ حاکمیت ملی در سوریه حمايت همه جانبه خود را از سوريه اعلام كرده است. ایران همچنین با تمام قوا با هرگونه مداخله طرف خارجی در امور داخلی سوریه مخالف بوده و تلاش کرده است با رایزنی و مذاکره با دیگر حامیان سوریه نظیر چین و روسیه، مانع از دخالت قدرت خارجی در تحولات داخلی سوریه شود. ايران همچنین هر گونه عمليات مسلحانه در داخل سوريه را رد مي‌كند، از گفت‌وگوهاي طرف‌هاي مختلف سوري حمايت مي‌كند و بارها نيز تلاش كرده است تا آن دسته از مخالفان سوري كه مخالف دخالت خارجي در سوريه هستند را در تهران گرد هم آورد تا بدين ترتيب به صورت طبيعي درباره آينده سوريه با نظام حاكم بر اين كشور گفت‌ و گو كنند. در همین راستا، ایران درهای خود را به روی کشورهای منطقه‌‌ برای گفت‌وگو جهت یافتن راه حلی برای توقف خونریزی‌ها در سوریه و دور کردن دخالت‌های غرب در این کشور اعلام کرد و در این راستا تشکیل کمیته چهار جانبه متشکل از مصر ، ایران ، ترکیه و عربستان سعودی را ابراز کرد که در قاهره برگزار شد. دیدگاه ایران برای حل بحران سوریه را می‌توان در موارد زیر خلاصه و ملاحظه کرد: - توقف نبردها و عملیات‌های مسلحانه - گفت‌وگوی میان نظام سوریه و جریان‌های معارض سوری - حفظ وحدت و یکپارچگی و تمامیت ارضی و بافت و ساختار ملی سوریه - برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با نظارت سازمان ملل و طرف‌های بین المللی و مشارکت و حضور تمام طرف‌ها و جریان‌ها در آن و سر فرود آوردن در برابر خواست و اراده مردم و تصمیمات اتخاذ شده توسط آن در این انتخابات. اما طرح ایران و دعوت‌های تهران به برگزاری نشست‌های گفت‌وگو و مذاکره بین نظام و معارضان مورد قبول و پذیرش واقع نشد و تنها بر گزینه نظامی و حمایت مالی و نظامی طرف‌های منطقه‌ای از گروه‌های تروریستی و افراد مسلح تاکید شد. طبیعی بود که تهران تلاش‌های صورت گرفته برای هدف قرار دادن سوریه را به خاطر جایگاهی که در محور مقاومت دارد، رد کند، لحن سخنان خود را تند کند و نسبت به هرگونه دخالت نظامی در سوریه هشدار دهد که موجب وقوع جنگ فراگیر در منطقه خواهد شد. ايران در طي دوران بحران، كمك هاي همه جانبه اي به متحد راهبردي خود (سوريه) گسيل داشته است. تهران، دمشق را خاكريز نخست جبهه مقاومت تلقي كرده و بر همين اساس، درگيري هاي موجود در اين كشور را نوعي انتقام گيري از نقش و موقعيت برجسته سوريه در مقاومت عليه نظام سلطه و متحد منطقه ايش مي داند. از سوي ديگر سوريه، به نقطه ی قدرت نمايي ميان دو قدرت رقيب منطقه اي (تركيه و عربستان) با ايران تبديل شده است. در حقيقت سوريه، به منطقه اصلی درگيري نيابتي میان منافع متضاد ايران با ديگر كشورهاي طرفدار غرب تبديل شده است. آنچه این باور و احساس ایران در خصوص وجود یک طرح و نقشه برای سوریه را تقویت کرد، رد مستمر برگزاری هرگونه گفت‌وگو و مذاکره با نظام سوریه از سوی طرف‌های معارض سوری و دیگر طرف‌های منطقه‌ای برای خروج این کشور از بحرانی است که در آن گرفتار آمده و صرف تکیه بر گزینه مسلحانه برای سرنگونی نظام در سوریه است. در سطح بازیگران منطقه ای، جمهوری اسلامی با لحاظ کردن موارد فوق و همچنین برخی شواهد، اعتراضات سوریه و ادامه وضعیت فعلی را یک جریان مردمی و اسلامی تلقی نکرده و بر نقش بازیگران خارجی از جمله عربستان سعودی، قطر، ترکیه، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در برپایی آشوب های سوریه تاکید کرده است. واقعیتی که بسیاری از تحلیلگران به آن اشاره داشته اند. از اینرو تهران با هرگونه اقدامی که باعث از دست رفتن متحد استراتژیک خود در منطقه شود، مخالفت می کند. ایران مواضع عربستان، ترکیه و غرب را نشانه ای از یک توطئه بزرگ علیه سوریه و محور مقاومت می بیند. به باور مقامات ایرانی، عربستان با حمایت مالی از سلفی های مسلح و ترکیه با هماهنگی آمریکا در صدد هستند تا حکومت سوریه را که حلقه اساسی پیوند جمهوری اسلامی و مقاومت در منطقه است سرنگون ساخته تا به این ترتیب ائتلاف راهبردی سی ساله تهران – دمشق به آخر خط برسد. البته با گسترش امواج اعتراضات و همچنین برخی تماس های دیپلماتیک، موضع سیاسی ایران در حمایت از حکومت اسد نرم تر شده است و ایران در عین حمایت از دولت اسد و محکوم کردن دخالت های خارجی، بر ضرورت گفتگوهای ملی بین دولت و مخالفان و همچنین اصلاحات سیاسی دموکراتیک در این کشور تاکید کرده است. در این میان باید توجه داشت که برخی از کارشناسان بر این باورند که موضع دیپلماسی ایران در مقابل سوریه منفعل بوده و ایران می توانست با تعامل بهتر با برخی جریانات اپوزیسیون در سوریه و تلاش در ایجاد گفتگوهای ملی، دپلماسی فعال تری را اتخاذ نماید.( نیاکوئی، 1391: 164) جمهوری اسلامی ایران تاکنون ضمن حمایت از دولت سوریه به عنوان متحد راهبردی خود و عضو کانونی محور مقاومت، بر راه حل های سیاسی برای حل و فصل بحران سوریه تأکید و از مداخله خارجی یا حمایت های مالی و تسلیحاتی از مخالفین سوری به شدت انتقاد کرده است. با این حال، روند تحولات سوریه و تشدید بحران در این کشور تأثیرات منفی برای ایران خواهد داشت: نخست اینکه بی ثباتی سوریه و تضعیف آن بر اثر منازعات داخلی موجب کاهش کارآمدی این کشور در محور مقاومت خواهد شد. دوم، این بحران به گسترش تنش قومی- فرقه ای در منطقه و اختلاف راهبردی ایران با بسیاری از بازیگران منطقه ای مانند ترکیه و عربستان می انجامد. سوم، تمرکز جمهوری اسلامی ایران بر بحران سوریه مانع توجه جدی ایران به فرصت های ناشی از ظهور جنبش های مردمی و بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا می شود( اسدی، 1391: 170). 5-5- دلایل حمایت جمهوری اسلامی ایران از سوریه سوریه در طول سه دهه گذشته تنها متحد راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه بوده است؛ دو کشور تعاملات و همکاری راهبردی مهمی تجربه کرده اند. مخالفت با حضور و نفوذ غرب در منطقه، اتخاذ رویکرد ضد اسرائیلی و حمایت از گروه های مقاومت در لبنان و فلسطین مهم ترین مؤلفه های مشترک سیاست منطقه ای ایران و سوریه به شمار می رود که دو کشور را به رکن اصلی محور مقاومت تبدیل کرده اند. سوریه به لحاظ راهبردی بیشترین اهمیت را برای جمهوری اسلامی ایران دارد و عرصه ای مهم برای حمایت ایران از گروه های مقاومت، نقش آفرینی منطقه ای و گسترش توان بازدارندگی در مقابل رژیم صهیونیستی و غرب محسوب می شود. بر این اساس آغاز ناآرامی ها در سوریه و گسترش تشدید بحران در این کشور بیشترین نگرانی ها را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است(اسدی،1391: 169). جمهوری اسلامی، به خاطر برنامه‌ی هسته ای خود، در جهان و منطقه منزوی شده است، و دیگر نمی‌تواند تنها دوست خود، یعنی سوریه را از دست بدهد. ایران در منطقه همانند جزیره‌ای تنها است در میان دریایی از همسایگان نا‌سازگار، بازیگران و رقبای منطقه‌ای از جمله ترکیه و عربستان که برتری و قدرت ایران را نمی‌پسندند. و همچنین جریان‌های ضد شیعی سلفی و وهابی ریشه‌دار در کشورهای عربی، پاکستان؛ بنابراین از آنجا که ایدئولوژی سیاسی جمهوری اسلامی امکان بهره‌گیری از همیاری قدرت‌های جهانی، همانند ایالات متحده و قدرت‌های منطقه‌ای همسان از لحاظ موقعیت منطقه‌ای، همچون اسرائیل را برای غلبه بر وضعیت تک‌افتادگی خود ندارد، لذا اهمیت معدود کشور‌های موجود در منطقه که دارای روابط نزدیک با ایران هستند مانند عراق، افغانستان و بالاخره سوریه که از اهمیت استرتژیکی نیز برای ایران برخوردار است، بیش از پیش افزایش می‌یابد. سوریه به‌ عنوان مهم‌ترین متحد ایران در منطقه، از جایگاه خاصی در سیاست خارجی این کشور برخوردار است. سوریه به‌ عنوان پلی برای دستیابی به مدیترانه مورد توجه ایران قرار گرفته است که حفظ رابطه با دولت سوریه، و بهبود روابط با این کشور را توجیه می‌نماید. جایگاه سوریه چه از لحاظ ژئوپلیتیکی و چه از لحاظ نوع حکومتی که در آن قدرت را در دست دارد از یک طرف و همچنین قرار داشتن سوریه در خط مقاومت و در جبهه ایران از طرف دیگر، از اهمیت بسیار زیادی برای سیاست‌های راهبردی و منطقه‌ای ایران برخوردار است. ایران برنامه‌ای راهبردی را براساس سند چشم‌انداز در منطقه را دنبال می‌کند که بر این اساس باید در مدت زمانی مشخص به قدرت اول منطقه تبدیل شود و در این مسیر بی‌ثباتی در سوریه و تغییرات نظام سیاسی در این کشور به‌گونه‌ای است که برخلاف راهبرد‌های منطقه‌ای تهران و کاملاً خلاف امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می باشد. در طول يك دهه گذشته، جمهوري اسلامي ايران در همكاري و اتحاد با سوريه و گروه هاي مقاومت در فلسطين و لبنان شكل دهنده ائتلاف منطقه اي مهمي موسوم به محور مقاومت در منطقه بود. اين ائتلاف ضمني منطقه اي پتانسيل استراتژيك مهمي براي سياست منطقه اي ايران است و باعث گسترش نفوذ و نقش آفريني كشور در منطقه و مقابله با چالش هاي امنيتي از سوي دولت هاي رقيب و متخاصم شده است. با وقوع تحولات جديد در جهان عرب، زمينه ها و مؤلفه هايي براي گسست در محور مقاومت نيز قابل شناسايي است كه مهمترين مورد آن تحولات سوريه و تلاش بازيگران رقيب براي تغيير حكومت يا تغيير رفتار در اين كشور است. رقیب منطقه ای ایران یعنی عربستان سعودي نيز در طول يك دهه گذشته بازيگري مهم در ائتلاف موسوم به محور استعمارزدگي عربي متشكل از كشورهاي دست نشانده عربي است كه در مقابل محور مقاومت شامل جمهوری اسلامی ايران، سوريه و گروه هاي مقاومت نقش آفريني مي كرد و تهديدات امنيتي مهمي را براي كشور ايجاد نموده است. اين كشور كه از خيزش هاي جهان عرب نگراني هاي جدي را احساس مي كند درصدد ايجاد ائتلاف نويني متشكل از كشورهاي دست نشانده و پادشاهي خواهان حفظ وضع موجود براي مقابله با دگرگوني هاي منطقه اي است. از سوی دیگر بحث نفوذ و قدرت ایران در منطقه و رقابت با کشورهای عربی و ترکیه از دیگر دلایل حمایت ایران از نظام سوریه است، ایران بر حفظ و برقراری آرامش در سوریه پافشاری می کند تا ضمن ایستادگی در برابر اعراب از شیعیان سوریه نیز حمایت نماید، که کلیت خود این مساله یعنی بحث شیعه و سنی از دیگر دلایلی است که ایران را در پشت بشار اسد قرار می دهد. علاوه بر این محدود کردن نفوذ آمریکا و به طور کلی غرب در منطقه و جلوگیری از روی کار آمدن دولت تحت نفوذ آنان در کشوری که متحد ایران است، یکی از مهمترین دغدغه های ایران در مورد سوریه است و به همین دلیل است که این کشور هرگونه انتقال قدرت در سوریه را تنها در صورتی می پذیرد که خود در آن نقش داشته و آینده ی حضورش در این کشور را تضمین نماید. به این ترتیب، در حال حاضر همه فشارها براي شکستن این پل ارتباطی، یعنی سوریه اعمال می‌شود و آنچه در پس پرده در جریان است، در حقیقت به علت روابط نزدیک سوریه با ایران بوده و هدف از سرنگونی رژیم کنونی در آن کشور نیز با امید به منزوی ساختن ایران صورت می‌پذیرد. ایران معتقد است اگر نظام سوریه بخواهد تغییر کند، ایران یک متحد راهبردی خود که می‌توانسته آزادی عملی را در بخش غربی آسیا برای ایران به‌وجود بیاورد، از دست خواهد داد؛ چون مدعیان زیادی خواهد داشت و آن نظام، وابستگی‌هایی به کسانی خواهد داشت که به گروه‌های مخالف کمک کردند یا برای حفظ قدرت خود مجبور هستند به قدرت‌های منطقه‌ای یا فرامنطقه‌ای وابسته شوند. در یک نگاه کلی، اهمیت و نقش راهبردی سوریه در محور‌های زیر خلاصه می‌شود: این کشور بخش بااهمیتی از منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک غرب آسیا است. همسایگی سوریه با فلسطین اشغالی، لبنان و ترکیه و عراق به‌عنوان اجزای مهم ژئوپلیتیک منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است. سوریه تنها کشور عربی است که مناسبات مستقل منطقه‌ای و بین‌المللی دارد. این کشور در انتقال نفت و گاز عراق و ایران به اروپا موقعیت ویژه‌ای دارد. این کشور در معادلات سیاسی لبنان تأثیرگذار است. دولت سوریه از حزب‌الله لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند. سوریه با جمهوری اسلامی و مقاومت اسلامی در منطقه همگرایی و همسویی دارد (فرزندی، 1391: 22 ). اهمیت راهبردی سوریه برای جمهوری اسلامی و دلایل حمایت از جمهوری اسلامی را می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد: سوریه در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نزدیک‌ترین متحد عربی با جمهوری اسلامی ایران بوده است. با وجود نظام‌های سیاسی متفاوت ایران و سوریه و همگرایی نسبی نوع حکومت در سوریه و عراق، نظام سوریه در جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه ایران اسلامی، با جمهوری اسلامی همراهی کرد. روابط حسنه سوریه با جمهوری اسلامی ایران در راه‌اندازی و تقویت جبهه مقاومت، همواره ادامه یافته است. سوریه بعد از انقلاب اسلامی همواره در ضدیت با رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی همراهی کرده است. تحولات سوریه بر ژئوپلیتیک منطقه و در عین‌حال در سطح بازیگری و نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی در منطقه تأثیر زیادی دارد. راهبرد بلندمدت و تأمین‌کننده اهداف و منافع جمهوری اسلامی در سوریه حضور پایدار در سوریه است که این حضور مبتنی بر اتصال و پیوستگی حلقه‌های مقاومت به یکدیگر است. ادامه بحران در سوریه، تلاشی از سوی غرب و کشورهای عربی برای جلوگیری از گسترش امواج بیداری اسلامی در کشورهای عربی و به چالش کشیدن گفتمان انقلاب اسلامی است و تثبیت نظام در سوریه در راستای مقابله با راهبرد فریب و تاکتیک بدل‌سازی غرب در جریان بیداری اسلامی به حساب می‌آید( فرزندی، 1391: 24). در نتیجه ایران در بحران سوریه به دنبال اهداف زیر میباشد: جلوگیری از تغییر نظام سوریه؛ چرا که ایران و سوریه و تحت عنوان محور مقاومت، علیه آمریکا و اسرائیل اتحاد و منافع مشترک دارند؛ پیروزی آمریکا و متحدان منطقه ای آن در سوریه منافع ایران در منطقه به ویژه در فلسطین و لبنان را به خطر خواهد انداخت. در نتیجه تلاش جمهوری اسلامی برای شکست آمریکا در سوریه و حتی کشورهای دیگر منطقه مانند افغانستان و عراق منطقی به نظر میرسد؛ اتحاد ایران و سوریه و ارتباط با روسیه موزانه ای منطقی در منطقه ایجاد خواهد کرد که از زیاده روی های آمریکا و حملات احتمالی دیگر آنان جلوگیری خواهد کرد؛ عدم تثبت وضعیت سوریه و ادامه این روند، بحران قومی را در منطقه افزایش خواهد داد و منافع کشور ایران نیز به نوعی در تضاد با بحرانهای مذهبی و قومی است. با شروع بحران سوریه، این کشور به میدان زورآزمایی ایران و عربستان تبدیل شده است. بیشترین فشارها اکنون در سوریه از طرف عربستان، قطر و کشور ترکیه اعمال می‌شود. این کشورها عملاً مشغول حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه‌های مخالف در سوریه هستند و امید دارند که سقوط اسد، راه را برای یکه‌تازی آن‌ها در خاورمیانه هموار سازد. در عین حال، سقوط اسد نه تنها ایران را از لبنان محروم می‌کند؛ بلکه عراق را به عنوان حوزه نفوذ جدید ایران در خطر قرار می‌دهد. علاوه بر سرمایه‌گذاری عربستان در عراق و گروه‌هایی که به شکل بالقوه آماده تحرک برای تأمین منافع ریاض هستند؛ ترکیه نیز در شمال عراق حضور دارد که سیاست‌هایش چندان با ایران همخوانی ندارد. بدین ترتیب سقوط سوریه، مرزهای غربی عراق را نیز در معرض فشار حکومت جدید سوریه قرار می‌دهد که با تکیه بر شواهد، هم‌پیمانی استراتژیک با ایران را فسخ کرده و به محور عربستان می‌پیوندد. در چنین شرایطی، بقای حکومت اسد برای ایران تنها حمایت از یک هم‌پیمان قدیمی و ادای دین به این هم‌پیمان به خاطر حمایتش از تهران در زمان جنگ با عراق نیست؛ بلکه موضوع حیاتی است. طبیعی‌ است که سوریه به آخرین و مهم‌ترین آوردگاه ایران و عربستان تبدیل شود. از ابتدای بحران سوریه مشخص و قطعی بود که ایران با تمام توان از دولت اسد پشتیبانی می‌کند. تهران و دمشق چندی قبل از شروع تنش‌ها در سوریه؛ پیمانی دفاعی با یکدیگر امضا کرده بودند که بر اساس آن، حمله و تعرض به هرکدام به منزله حمله به دیگری در نظر گرفته می‌شود. این پیمان نظامی، عملا راه را برای ایران در حمایت بی‌قید و شرط مالی و تسلیحاتی از دولت اسد باز کرده است. 5-6- چالش ها و فرصت های جمهوری اسلامی ایران نسبت به رویکرد خود در تحولات سوریه بازیگری ایران در بحران سوریه به صورت همزمان فرصت ها و تهديداتي را براي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران در پي دارد و اين تحولات ابعاد مختلف امنيت ملي كشور در ابعاد سرزميني، جامعه و نظام سياسي را متاثر مي سازد. برخی معتقدند بحران سوریه از دو منظر برای ایران نگران کننده است: نخست، سقوط دولت سوریه ضربه ای راهبردی مهمی بر ایران وارد خواهد کرد و تغییر رژیم در سوریه به عنوان نزدیک ترین و مهم ترین متحد ایران بر توانایی کشورمان برای نمایش قدرت در شرق مدیترانه تأثیر خواهد گذاشت. دوم، تحولات سوریه در جهت مخالف روایت ایران از بهار عربی به عنوان «بیداری اسلامی» الهام گرفته از انقلاب اسلامی است. براین اساس بحران سوریه نه تنها منافع راهبردی بلکه پویایی و جامعیت روایت ایران از تحولات منطقه به عنوان بیداری اسلامی را مورد چالش قرار می دهد. هر چند تأثیرات راهبردی منفی بحران سوریه بر ایران تا حد زیادی مشهود است، در مورد سنخ و ماهیت تحولات سوریه و سایر کشورهای عربی از منظر ایران هم خوانی چندانی وجود ندارد. در واقع، جمهوری اسلامی ایران ضمن اذعان به حقوق مردم سوریه معتقد است که علل اصلی تشدید و تداوم بحران در سوریه و خارج کردن این کشور راهبردی از محور مقاومت است. بر این اساس معادلات راهبردی و سیاست بازیگران مخالف، عنصری بسیار تعیین کننده تر از نارضایتی ها و مشکلات داخلی این کشور است ( اسدی، 1391: 170-169). همچنین در مورد تأثیرگذاری سناریوهای آینده برای ایران می توان قضاوت های متعدد و پیچیده ای ارائه داد. در تبیین اولیه به نظر می رسد تغییر رژیم در سوریه باعث زیان راهبردی مهم برای ایران و کاهش نفوذ ایران در حوزه شرق مدیترانه، مسائل لبنان و فلسطین و حتی عراق شود. سقوط رژیم اسد، نه تنها می‌تواند نفوذ ایران در دنیای عرب را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه می‌تواند حمایت نظامی این کشور از حزب الله را نیز کاهش بدهد. همچنین باعث تغییر موازنه قدرت منطقه ای به نفع رقبای منطقه ای ایران از جمله عربستان سعودی و ترکیه خواهد شد. در مقابل، چنانچه دولت کنونی بتواند قدرت گذشته خود را بازیابد و بحران فعلی را پشت سر بگذراند، پیروزی مهمی برای ایران در بازی های راهبردی منطقه خواهد بود. نظام سوریه به محض خروج از وضعیت قرمز امنیتی، سناریوهای متنوعی را برای انتقام‌گیری از طرف‌های مختلف دخیل در ناآرامی در سوریه تدارک خواهد دید. علاوه برآن بر انگیزه‌های ضد آمریکایی و ضدصهیونیستی آن افزوده خواهد شد و این موضوع، قطعاً به تعمیق توان محور مقاومت خواهد انجامید که دارای ارزش حیاتی برای ایران است. با این حال، وضعیت و سناریو های سوریه بسیار پیچیده تر از این دو سناریوی اولیه است و از تداوم جنگ داخلی و بی ثباتی برای میان مدت تا تجزیه سوریه متفاوت است. حتی تغییر کامل رژیم و شکل گیری دولت جدید توسط مخالفین نمی تواند در بلند مدت به منزله پایان تعاملات راهبردی سوریه و ایران باشد. به اعتقاد برخی از تحلیل گران خاورمیانه، هر دولتی که در سوریه بر سر کار آید، با توجه به اختلافات خود با رژیم اسرائیل در مورد جولان، به جمهوری اسلامی ایران نیاز خواهد داشت. 5-7- نتیجه گیری سوريه براي سال ها نقش دروازه ورود ايران به جهان عرب و اتصال استراتژيك ايران به منطقه مديترانه و خاور نزديك را برعهده داشته است. از اين رو تضعيف سوريه و سرنگوني اسد باعث تضعيف محور مقاومت و كاهش نفوذ منطقه اي ايران و مهار آن مي شود. دولت ایران از آغاز بحران سوریه، تحولات این کشور را متفاوت از بهار عربی اعلام و آن را ناشی از فتنه گری های صهیونیست ها و حامیان آنها، برای خدشه وارد کردن بر خط مقاومت در خاورمیانه می داند. تهران بارها از برخی اصلاحات صورت گرفته توسط دولت بشار اسد مانند برگزاری همه پرسی (رفراندوم) قانون اساسی، تشکیل مجلس جدید و آزادی برخی از افراد بازداشت شده در جریان بحران این کشور استقبال کرد و خواستار آن شد تا این اصلاحات از سوی دمشق ادامه یافته و مخالفین حکومت اسد نیز به مذاکرات با دولت وی روی آورند. جدای از پرداختن به عوامل بوجود آورنده شرایط مذکور و جدل در خصوص درستی و یا نادرستی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و نقش این سیاست‌ها در ایجاد وضعیت امروز منطقه‌ای ایران، نگاهی به ساخت سیاسی و مذهبی مخالفان حکومت سوریه و کشورهای پشتیبان آنها نشان می‌دهد که تفوق مخالفان بر حکومت فعلی و دست به دست شدن قدرت در سوریه مترادف خواهد بود با یک شیفت کامل سیاسی از تمایل و رابطه نزدیک با ایران به سمت ترکیه، عربستان سعودی و هم پیمانان آن خواهد بود. به تعبیر دیگر تغییر قدرت در سوریه، معنی افزایش یک حلقه دیگر به زنجیره رقبای منطقه‌ای ایران و از دست رفتن یک هم پیمان استراتژیک منطقه ای قلمداد می شود. یافته ها و نتیجه گیری از آغاز سال 2011، خاورمیانه و شمال آفریقا شاهد تحولات اساسی و آبستن تغییرات جدی بوده است. در پی جنبش های مردمی و تحولات جدید در خاورمیانه و شمال آفریقا بسیاری از نظام های سیاسی و نظم منطقه ای تغییر یافته و الگو های مختلفی از تحولات در کشورهای مختلف رخ داده است که تفاوت های زیادی با هم داشته اند. در میان وضعیت سوریه با تمام کشورهای دیگر متفاوت است. در خصوص شکل گیری بحران سوریه مشخص گردید که اعتراضات این کشور در ابتدا عمدتاً خودانگیخته، خودجوش و الهام گرفتن از سایر انقلاب ها بود و به نظر می رسید که هیچ سازمان کنترل کننده ای یا رهبران شناخته شده ای وجود نداشته باشد و حتی کانون ایدئولوژیکی اپوزیسیون نیز فراتر از شعارهایی که خواهان پایان سرکوب و فساد است، نامشخص بود. همچنین مرکز ثقل اعتراضات به شکل عمده در مناطق حاشیه‎ای، پیرامونی و شهرهای کوچک سوریه برای مبارزه با فساد، انجام اصلاحات و کسب آزادی بوده است. اگر چه اعتراضات مردم به دلیل وادار کردن نظام به اصلاحات داشت به نتایج قابل قبول می رسید اما به تدریج و با نقش آفرینی کشورهای خارجی، این وضعیت در سوریه تغییر پیدا کرد به گونه ای که با حمایت های مالی، لجستیکی و تسلیحاتی بازیگران منطقه از جمله ترکیه، عربستان و قطر از مخالفان نظام و هچنین با ورود اسلحه از کشورهای مجاور و تجهیز و تسلیح معارضین سوری به تدریج بر اعتراضات خشونت آمیز تشدید می شد. بدون تردید سوریه با توجه به موقعیت استراتژیک و ژئواستراتژیک خود همواره در طول تاریخ کانون توجه کشورهای بزرگ و استعمارگر بوده و بحران کنونی آن که از مارس 2011 شکل گرفت؛ سبب شده است که بسیاری از بازیگران بین المللی را به سمت و سوی خود سوق دهد. بازیگران فعال در بحران سوریه سعی دارند که با بهره برداری از حوادث خونین جاری در سوریه اهداف و خواسته‌های مورد نظر خود را در این کشور محقق سازند. علاوه بر آن طی سالهای اخیر قطب های قدرت منطقه ای در خاورمیانه شکل گرفته که قدرت و نفوذ آن‌ها در طول زمان و بر اساس رویدادهای منطقه ای و بین المللی با تغییر و تحول همراه بوده است. در این ارتباط، می‌توان به مثلث قدرت ایران، ترکیه و عربستان اشاره کرد که هر یک از این بازیگران در پی آن هستند که از اتفاقات پیش آمده در منطقه بهترین استفاده را نموده و تحولات را به سمت و سوی منافع ملی خود جهت دهند. در مورد بازیگران منطقه ای فعال در پرونده سوریه علاوه بر ایران، ترکیه و عربستان، قطر نیز سعی کرده است که در پرونده مربوط به بحران سوریه نقش فعال داشته باشد. به طور کلی در رابطه با چرایی تداوم رژیم بشار اسد می توان گفت که بحران سوریه برخلاف لیبی از حمایت های منطقه ای قابل توجهی از جمله ایران و حزب الله لبنان برخوردار است. در سطح بین المللی نیز روسیه و چین تا کنون در مقابل طرح های غرب در شورای امنیت مقاومت نمودند؛ این امر انجام اقدامات نظامی را با چالش های جدی مواجه می سازد. البته کشورهایی همانند ترکیه، عربستان سعودی و قطر نقش مؤثری در حمایت از معارضان سوری داشته اند. بی تردید می توان گفت هیچ رویدادی در سال های اخیر در ایجاد قطب بندی های سیاسی که به نوعی یادآور دوران جنگ سرد است را نمی توان با تحولات سوریه مقایسه کرد. در این میان موضع گیری ها و سیاست های بازیگران منطقه ای و بین المللی شکلی تازه به معادلات سیاسی بخشیده است، به گونه ای که برخی از دوستان قدیم را رویاروی یکدیگر قرار داده و از سوی دیگر رقبای استراتژیک را در عرصه ی سیاست سوریه به یکدیگر نزدیک کرده است. بحران سوریه جدا از خواسته ها و سرنوشت مردم، بعضی کشورهای خارجی در آن ذینفع اند که هر کدام منافع خود را دنبال میکنند و این پیگیری منافع برای بعضی ها در تغییر رژیم بشار اسد و برای بعضی ها در ابقای آن است، به طور کلی می توان بازیگران فعال در عرصه ی بحران سوریه را به دو دسته تقسیم کرد : گروه اول دولت هایی هستند که با تأکید بر حل منازعه سوریه از طرق مسالمت آمیز خواهان ایجاد اصلاحات اساسی در این کشور بدون هر گونه مداخله ی خارجی نظامی هستند. در این گروه طیفی از کشورهای قدرتمند و بازیگران جهانی چون روسیه و چین و بازیگران منطقه ای از جمله ایران ، حزب الله لبنان و عراق قرار دارند. در گروه دوم کشورهایی مانند آمریکا، اعضای اروپایی شورای امنیت، اسرائیل، ترکیه، عربستان و قطر به همراهی اتحادیه ی عرب قرار دارند. هرچند هرکدام از این بازیگران انگیزه های مختلفی را از مداخله در امور سوریه دنبال می کنند اما هدف مشترک برکناری اسد، آنها را در کنار هم قرار داده است. همچنین احساس خطر یا تهدید مشترک باعث نزدیکی این بازیگران شده است و کانون این احساس خطر متوجه ایران و قدرت منطقه ای آن است. دو رقیب منطقه ای ایران یعنی عربستان سعودی و ترکیه با سیاست های مختلف سعی در تضعیف ایران دارند و همین امر هم باعث برخی اتحادها و سیاست های نزدیک به هم شده است. در حال حاضر بحران سوریه به مثابه «بحران سیاسی عمیق» به دلیل، رقابت های منطقه ای، منافع متعارض، دخالت قدرت های منطقه ای پیچیده و دشوار شده است. نکته مهم در خصوص بحران سوریه تعداد بازیگران فعال و تاثیرگذار در آن می باشد. در این میان نقش بازیگران منطقه ای از اهمیت فراوانی برخوردار است. با شکل گیری بحران در سوریه کشورهایی از جمله ترکیه، عربستان سعودی و قطر تلاش وافری برای سرنگونی اسد انجام داده اند. اما تا کنون به دلیل توازن نسبی قدرت و ایجاد بن بست بین دولت و مخالفین در صحنه سیاسی- نظامی و تضاد منافع بازیگران دخیل، عوامل خارجی نتوانسته اند نقش تعیین کننده ایفا و قابلیت سرکوب دولت را مختل نمایند. بنابراین می توان گفت، بحران هایی که سه بازیگر یا بیشتر در آن ها دخیل هستند، تمایل به دوره ی طولانی تر دارند، تمایل به حصول توافق در میان طرف های بحران به سطوح پایین تر رضایت از نتیجه، منجر خواهد شد. نتیجه آنکه بازیگران و قدرت های مختلف، مانع از دخالت یکدیگر در موضوع سوریه می شوند و هیچکس نمی تواند تأثیر زیادی روی سیاست داخلی سوریه بگذارد. همه قدرت ها محکوم به حرف زدن هستند تا عمل کردن، به همین خاطر نتایج تنگنای ژئوپلتیک تحولات داخلی سوریه همچنان تا حد زیادی نامشخص بوده و طرف‌های داخلی سوریه به حال خود رها شده‌اند. در خصوص بازیگران خارجی بحران سوریه این مسأله مشخص گردیدکه این بازیگران تاکنون نتوانسته اند نقش تعیین کننده ای در تحولات سوریه ایفا کنند. در واقع بازیگران منطقه ای بر اساس اهداف، منافع و علایق خود جهت گیری مختلفی را در رابطه با این کشور که از اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئو استراتژیکی در منطقه نیز برخوردار است، اتخاذ نموده اند. در حال حاضر بحران سوریه با بازیگران متعدد و منفعت طلب، به لحظات سرنوشت ساز خود رسیده است. در مورد تأثیر بحران سوریه بر بازیگران منطقه ای می توان گفت که بحران سوریه موجب افزایش تنش و منازعه ها در سطح منطقه ای شده است. این امر به نوبه ی خود منجر به کاهش تمایل همکاری و افزایش اختلاف بین بازیگران تأثیرگذار در بحران سوریه شده است. روابط جمهوری اسلامی ایران با ترکیه و قطر تحت تاثیر بحران سوریه با سردی مواجه شده است. علاوه بر این سطح اختلافات بین ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس مانند عربستان سعودی بر اثر بحران سوریه شدیدتر شده است. همچنین روابط ایران با گروه حماس به پایین ترین درجه خود رسیده است. این بحران بر روابط ترکیه و عراق بی تأثیر نبوده است. علاوه بر آن بر بحران سوریه بر همسایه غربی خود یعنی لبنان، تاثیر زیادی داشته است و منجر به کشیده شدن بحران به داخل کشور لبنان شده است. باعث ناآرامی در این کشور شده است. در پایان می توان گفت که آینده ی نظام سیاسی حاکم بر سوریه، تا حد زیادی آینده ی خاورمیانه را مشخص خواهد کرد. در واقع سرنوشت بحران سوریه به عامل تعیین کننده در چشم انداز آینده منطقه تبدیل شده است. هم اکنون قلمروی سوریه صحنه ی هماورد ژئوپلیتیکی دو ائتلافی است که کامیابی هر یک از آنها، نظم مورد نظر آنان را در خاورمیانه حاکم خواهد کرد. دلیل اصلی تشدید و تداوم بحران در سوریه، رقابت، وجود منافع متعارض و دیدگاههای متفاوت بین بازیگران منطقه ای درگیر در این بحران می باشد. در واقع، پیچیدگی، تشدید و تداوم بحران در سوریه ناشی از رقابت و تعارض شدید بین منافع راهبردی و رویکرد بین دو جریان متضاد «مقاومت» و «محافظه کار عربی» در منطقه خاورمیانه است. تعارض منافع میان این دو جریان در بحران سوریه، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است. این نوع نگاه مانع هر گونه سازش، و راه حل سیاسی برای خروج از بحران سیاسی در سوریه شده است. این امر به نوبه ی خود علاوه بر پيچيدگي بيش از پيش بحران سوريه، موجب افزايش حجم منازعاتي آن نيز گرديده است. آشکار است که مداخلات مستمر بازيگران منطقه ای در بحران سوريه قبل از اينکه منجر به حل و فصل اين بحران و بازگشت ثبات و امنيت به سوريه گردد، سوريه را به نمونه‌اي بارز از شکل گيري يک منازعه در ابعاد استراتژيکي در سياست بين‌الملل و گسترش درگيري‌هاي سياسي و امنيتي در نظام منطقه‌اي خاورميانه، ميان قدرت‌هاي بزرگ و متحدان منطقه اي آن‌ها تبديل کرده است. مجموعه این شرایط و شکاف های عمده داخلی در کنار متغیرهای مؤثر و مداخله گر منطقه ای و فرامنطقه ای، موجب تشدید تحولات و تداوم بحران در سوریه شده است و راه حل سیاسی برای خروج از بحران سوریه را دشوار ساخته است. در این جهت دولت و معارضان مسلح با اعمال راه حل های امنیتی و نظامی شرایط کشور را به سمت گزینه درگیری خونین داخلی سوق داده اند. در هر حال نتیجه فعل و انفعالات هر چه باشد یک امر مسلم است که وضعیت سوریه دیگر نمی تواند به پیش از شروع بحران جاری بازگردد. در نهایت این نکته قابل ذکر است که لازمه خروج از بحران سیاسی سوریه نیازمند قبول کردن دو عامل اساسی است: نخست، عدم دخالت‏های خارجی در این کشور و تاکید برحل مسأله از طریق گفتگو و کوتاه آمدن طرفین و دوم، ضرورت انجام اصلاحات در نظام سیاسی سوریه همراه با شفاف سازی و اعتمادسازی مطلوب می باشد. منـابـع و مـآخـذ الف) منابع فارسی 1. آجرلو، حسین (1390) «تحولات سوریه ریشه ها و چشم اندازها»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال هجدهم، شماره سوم. 2. آقایی، داوود؛ صادقی، سعید و هادی، داریوش (1391) «واکاوی نقش اینترنت و رسانه های اجتماعی جدید در تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا»، روابط خارجی، سال چهارم، شماره دوم، تابستان. 3. ابراهیمی، نبی لله (1390) « اخوان گرایی و سیاست خارجی قطر در قبال انقلاب های عربی 2011»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال پانزدهم، شماره اول. 4. احمدیان، حسن؛ زارع، محمد (1390) «استراتژی عربستان در برابر خیزش های جهان عرب»، فصلنامه ره نامه سیاست گذاری، سال دوم، شماره دوم. 5. اخباری، محمد (1383) بررسی جغرافی کشورهای همجوار: جمهوری ترکیه، چاپ اول، تهران: سازمان جغرافیایی نیروی مسلح. 6. اسدی، علی اکبر (1391) «بحران سوریه و تاثیرآن بر بازیگران و مسائل منطقه ای»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، سال سیزدهم، شماره 50. 7. اسدی، علی اکبر (1390) «نقش قطر در خیزش های مردمی جهان عرب:ظرفیت ها ومحدودیت ها »، ره نامه سیاست گذاری، سال دوم، شماره سوم، پاییز. 8. افشردی، محمد حسین؛ مدنی، سید مصطفی (1388) «ساختار نظام قدرت منطقه ای در خاورمیانه(با تاکید بر کشورهای برتر منطقه)»، فصلنامه مدرس علوم انسانی،دوره 13،شماره 3. 9. امامی، محمد علی (1377) «بررسی سیر روابط ترکیه وسوریه»، مجله سیاست خارجی، سال دوازدهم، شماره 3. 10. امرسون.ام.اس.نیو و دیگران (1381) موازنه قدرت، چاپ اول، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. 11. امیدی،رضا؛ رضایی، فاطمه (1390) «عثمانی گرایی جدید در سیاست خارجی ترکیه: شاخص ها و پیامدهای آن در خاورمیانه»، فصلنامه روابط خارجی، سال سوم، شماره سوم. 12. ایزدی، جهانبخش؛ اکبری، حمیدرضا (1389) «برآورد دهه ی سوم مناسبات راهبردی جمهوری اسلامی ایران و سوریه؛ همگرایی بیش تر یا گسست»، فصلنامه ی ره نامه سیاست گذاری، سال اول، شماره دوم. 13. برچر، مایکل؛ جاناتان، ویلکفلند؛ پاتریک، جیمز و دیگران (1382) بحران، تعارض و بی ثباتی، ترجمه علی صبحدل، تهران: پزوهشکده مطالعات راهبردی. 14. برزگر، کیهان (1392) تحولات عربی، ایران و خاورمیانه، چاپ اول، تهران: مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه. 15. برزین، سعید (1365) تحول سیاسی در سوریه، تهران: شرکت سهامی انتشار. 16. پلنو، جک سی؛ آلتون، روی (1387) فرهنگ روابط بین الملل، ترجمه ابوالفضل رئوف، تهران: انتشارات سرای عدالت. 17. تحلیل (آذر1391) «بحران سوریه و آرایش مخالفان» ماه نگار راهبردی دیده بان امنیت ملی، شماره هشتم. 18. ترابی، طاهره (1390) « آمریکا و ثبات خلیج فارس در روند رقابت های ژئوپلیتیکی ایران – عربستان»، تهران: فصلنامه دیپلماسی صلح عادلانه، شماره پنجم. 19. جعفری ولدانی، اصغر (1388) چالش ها و منازعات در خاورمیانه، چاپ اول، پژوهشکده مطالعات راهبردی. 20. جنتی، علی (اردیبهشت1391) «اهداف و نقش قطر در قبال تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا» همشهری دیپلماتیک، ماهنامه سیاسی – تحلیلی ، شماره 59. 21. جویس، استار (1371) «بحران آب: زمینه ساز درگیری های آینده در خاورمیانه»، ترجمه طباطبایی، فصلنامه اطلاعات سیاسی – اقتصادی، شماره 56-55. 22. حافظ نیا، محمد رضا (1379) «تعریفی نو از ژئوپلیتیک»، مجله تحقیقات جغرافیایی، شماره ۵۸ و ۵۹٫. 23. حافظ نیا، محمد رضا (1390) اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد: انتشارات پاپلی. 24. حسینی، سید محمد (اردیبهشت 1391) «نگاهی به سیاست خارجی ترکیه در سال های اخیر؛ چیرگی کمالیسم بر پراگماتیسم»، همشهری دیپلماتیک، شماره 59. 25. خوشایند، حمید (مهر1391) «ناکامی سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه» ، روزنامه مردم سالاری. 26. دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه (1387) کتاب سبز سوریه، تهران: وزارت امور خارجه، مؤسسه چاپ و انتشارات. 27. دهشیار، حسین (1390) «بهار عرب: شورش بر مدرنیته وارداتی»، فصلنامه سیاسی - اقتصادی، شماره 283. 28. دوئرتی، تری (1385) سوریه، ترجمه مهسا خلیلی، چاپ اول، تهران: ققنوس. 29. دوئرتی، جیمز ؛ فالتز گراف، رابرت(1372)، نظریهی متعارض در روابط بینالملل، ترجمه علیرضا طیب و وحید بزرگی، چاپ اول، تهران: قومس. 30. دیوید، ای لیک؛ پاتریک، مورگان (1392) نظم های منطقه ای؛ امنیت سازی در جهانی نوین، ترجمه سید جلال دهقانی فیروز آبادی، چاپ اول، تهران: پژوهشکده ی مطالعات راهبردی. 31. رحمت الله، فلاح (1390) «سیاست خارجی ترکیه و تحولات انقلابی جهان عرب»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، سال دوازدهم، شماره 46. 32. سهرابی، عبدالله (اردیبهشت1391) «سایه عربستان بر سر قطر» همشهری دیپلماتیک،ماهنامه سیاسی – تحلیلی ، شماره 59. 33. سیف زاده، سید حسین (1385) اصول روابط بین الملل(الف و ب)، تهران: میزان. 34. شریعتی نیا، محسن (1389) «ایران هراسی دلایل و پیامدها»، فصلنامه بین المللی روابط خارجی،سال دوم، شماره ششم. 35. صادقی، حسین؛ احمدیان، حسن(1389) « عربستان سعودی؛از هژمون نفتی تا رهبری منطقه ای»، فصلنامه بین المللی روابط خارجی، سال دوم، شماره سوم. 36. طاهایی، سیدجواد (1388) خاورمیانه جدیدتر(چشم انداز وسیع روابط ایران وسوریه)، چاپ اول، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی، معاونت پژوهشی. 37. علوی، حسن (1374) قطر، چاپ اول، تهران: وزارت امور خارجه. 38. غرایاق زندی، داوود (1392) «سوریه در انتظار تحولی جدید»، ماه نگار راهبردی دیده بان امنیت ملی، شماره پانزدهم. 39. علی بابائی، مجتبی (1370) موازنه قوا در روابط بین الملل، چاپ اول، تهران: نشر همراه. 40. فرزندی، عباسعلی (شهریور1391) «اهمیت راهبردی سوریه برای ایران»، پیام انقلاب، شماره 62. 41. فنایی، داوود (آبان 1390) «چالش های سیاست خارجی ترکیه: دوری ازمدار صفر»، همشهری دیپلماتیک، شماره 50. 42. قاسمی، فرهاد (1390) نظریه های روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای، چاپ اول، تهران: میزان. 43. کاظمی، سید علی اصغر (1366) مدیریت بحران های بین المللی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی. 44. کاکس، رابرت (1387) رئالیسم نو: چشم اندازی بر چند جانیه گرایی، ترجمه مهدی رحمانی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. 45. ــــــ کتاب سال همشهری (1380) «الجزیره تحول درنظام رسانه ای». 46. کرمی، کامران (1390) «بهار عربی و عربستان سعودی: آثار و واکنش ها»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال هجدهم، شماره سوم. 47. لارابی، استفان (1386) «نگاه دوباره ترکیه به خاورمیانه»، ترجمه سلطانی نژاد، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، سال هشتم، شماره 29. 48. لنچافسکی، ژرژ (1377) تاریخ خاورمیانه، ترجمه هادی جزایری، تهران: انتشارات اقبال 49. لیتل، ریچارد (1389) تحول در نظریه های موازنه قوا، بررسی وترجمه غلامعلی چگنی زاده، چاپ اول، تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر. 50. متقی، ابراهیم (1390) «نقش و راهبرد امریکا در گسترش نافرمانی مدنی سوریه»، فصلنامه ره نامه سیاست گذاری، سال دوم، شماره 3. 51. محمدی، مصطفی (دی 1391) «مثلث ایران، روسیه وچین در بحران سوریه»، پیام انقلاب، شماره 66. 52. مصلی نژاد، عباس (1391) «پیامدهای بی ثباتی امنیتی بر موازنۀ قدرت در خاورمیانه»، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال هشتم، شماره 3. 53. مورگنتا، هانس جی (1389) سیاست میان ملت ها، ترجمه حمیرا مشیر زاده، چاپ اول، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی. 54. نادری نسب، پرویز ( 1389) « چالش های روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان در منطقه»، فصلنامه سیاست،مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی،دوره40،شماره 1. 55. نای، جوزف، اس (1387) قدرت در اطلاعات، از واقع گرایی تا جهانی شدن، چاپ اول، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. 56. نقدی نژاد، حسن (1387) سیاست خارجی حزب عدالت وتوسعه ترکیه، چاپ اول، مرکز تحقیقات استراتژیک. 57. نیاکوئی، سید امیر (1391) کالبد شکافی انقلاب های معاصر در جهان عرب، چاپ اول، نشر میزان. 58. نیاکوئی، سید امیر ؛ بهمنش،حسین (1391) «بازیگران معارض در بحران سوریه: اهداف و رویکردها»، فصلنامه روابط خارجی، سال چهارم، شماره4. 59. هينه بوش، ريمون (1386) سياست خارجي كشورهاي خاورميانه، ترجمه علی گل محمدی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. ب) منابع عربی 1. البستانی، ناجی. س. (2013) «السعودیه حاولت سحب الدعم الروسی للاسد...هل نجحت؟»، موقع بانوراما الشرق الاوسط. 2. الشرقاوی، احمد (2013) «السعودیه ومخططاتها الجدیده فی سوریه ولبنان»، موقع بانوراما الشرق الاوسط. 3. الفاس، إسراء (2013) «بنـدر السعـودية : فليكن التفجير! »، موقع قناه المنار. 4. باکیر، علی حسین (2011) «محددات موقف الترکی من الازمه السوریه»، سلسلة دراسات و اوراق بحثیه، الدوحه: المرکز العربی للابحاث و دراسه السیاسیات. 5. حسام، مطر (2013) «ترکیا فی الشرق الاوسط بین الطموح وقیود النفوذ»، فصلیه شؤون الاوسط، بیروت، شتاء 2103، رقم144. 6. عبدالباری، عطوان (2012) «سوریا و فرص التدخل العسکری»، القدس العربی : www. Alquds.co.uk 7. عبد الباري، عطوان( 2013) «الامير بندر هدد بالحرب .. وها هو اوباما يستعد للتنفيذ» موقع بانوراما الشرق الاوسط . 8. عمر، حسن (2012) «دول الخلیج و الازمه السوریه: مستویات التحرک و حصیله المواقف»، مرکز الجزیره للدراسات. 9. مرسی، مصطفی عبدالعزیز (2013) «الأزمة السورية: أي مستقبل في ظل التطورات الأخيرة؟»، مرکز الامارات للدراسات و البحوث الاستراتیجیه. 10. ناجی، محمد عباس (2013) «إيران والربيع العربي: اعتبارات متداخلة واستحقاقات مؤجلة»، مرکز الاهرام للدراسات السیاسیه و الاستراتیجیه. 11. نيفين، عبدالمنعم مسعد (2011) «موقف تركيا من الأزمة السورية وإعادة تشكيل خريطة الشرق»، مرکز الامارات للدراسات و البحوث الاستراتیجیه. 12. والرشتاین، ایمانوئل (2012) «جیبولیتیک الاضطرابات العربیة»، ترجمه موسی الحالول، مرکز الجزیرة للدراسات. ج) منابع انگلیسی -Goodarzi, Jubin (2006) Syria and iran, tauris academic studies London. New york. -Rapoport, anatol( 1968) General system theory ,International Encyclopedid of social science, vol.15. -Mehran, Kamrava ) 2005( The Modern Middle East, University of California Press. -Philip K. Hitti )1959( Syria: A Short History, The McMillan Company, New York. -https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook, 2012.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

مرجع دانلود فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید